سخن عشق

از صدای سخن عشق نشنیدم خوشتر

سخن عشق

از صدای سخن عشق نشنیدم خوشتر

دو خاطره از آیت الله دکتر مسعود نوروزی راهی

ازدواج

از تلویزیون برنامه جواب به سوالات دینی پخش می شد.یه حاج آقا توی برنامه به سوالات تلفنی جواب می داد.یکی زنگ زد پرسید برای این که بخاطر شهوت به گناه نیفتیم چه توصیه ای دارید?حاج آقاهه گفت:از مسایل شهوتناک دوری کنید.ورزش کنید.روزه بگیرید.
آقا مسعود داشت روزنامه می خواند. سرش را از روی روزنامه بلند کرد و با خنده گفت: با این وضع اقتصادی دیگه ازدواج از بین گزینه های دفع شهوت حذف شده.دیگه حتی اسمشم نمیارن!


کتابخانه

آقای مسعود نوروزی را در کتابخانه ملی ایران دیدم که مشغول پژوهش و تحقیق بود.خیلی برای من جالب بود که به یک حالت سخت چند ساعت در حال نوشتن بود و خسته نمی شد.حتی کمرش را راست نمی کرد.به ایشان گفتم:یک وضعی دارید مینویسید انگار بیرون در کتابخانه عزراییل منتظرتان است.فردایی هم هست.
ایشان یک لحظه نوشتن را قطع کرد و خیره نگاهم کردو با مدادی که می نوشت به گردنش اشاره کرد و گفت:بیرون در کتابخانه نیست.اجل هر کس نزدیک رگ گردنشه.
همان روز از ایشان پرسیدم:شما با این شیوه که خودتان را شکنجه میدهید در زمان نوشتن چرا عینکی نیستید.
حالا نمیدانم جوابش شوخی بود یا جدی...گفت:چون چشمم ترسیده
گفتم از چه
گفت از هزینه و خرج دکتر و عینک!تو هم اگر چشمتو می ترسوندی پررو نمیشد از تو عینک بخواهد.قرار نیست بدنت روی تو سوار باشد.تو باید روی بدنت سوار باشی.بعد از یک عمر میبینی بدنت سالم و آکبند است و از آن کاری نکشیده ای اما اجلت رسیده و بدنت سالمت باید برود زیر خاک!
این آقا آن زمان که من دیدم خیلی سختکوش بود در راه نوشتن و خواندن.خسته هم نمی شد

آیت الله مسعود نوروزی راهی


استاد مسعود نوروزی راهی:دیگر نگوییم امام زمان بیا.امام آمده.فقط ظهور نکرده.باید برای ظهورش دعا کنیم.هم دعا کنیم هم کاری کنیم.آن کار این است که ما هم بیاییم و معضل همین است:ما نیامده ایم.


به نماز نگویید کار دارم اما به کار هم نگویید نماز دارم.به جای بحث کردن با کار ، زود نمازتان را شروع کنید!
  استاد مسعود نوروزی راهی


وقتی به جان خسته رسیدیم و پرگناه
مارا گرفته ای به محبت تو در پناه
دل در غبار غصه ایام مرده بود
با یک دم تو زنده شدم پاک و بی گناه
من خود غبار درگهم ای شاه رخصتی
آید غبار روبی تو این غبار راه
 استاد مسعود نوروزی راهی

شفا همان قطره اشکی است که با معرفت برای حسین علیه السلام می ریزی.حسین را برای درد دنیایت می خواهی؟تا دنیا دنیاست درد همیشه هست.حسین درد امروز را شفا بدهد درد فردا راچه می کنی؟معرفت داشته باش درد هم برایت شیرین می شود.

استاد مسعود نوروزی راهی:امام 313 یار می خواهد.بعضی ها313 سکه مهریه برای دخترشان می خواهند به نیت تعداد یاران امام زمان!خب معلوم است به جای صف یاران امام سر از صف نوبت دادگاه خانواده در می آورند.خدا قبول کند!


خاطراتی از آیت الله مسعود نوروزی راهی


عمامه
در خیابان تختی منتظر ماشین بودم دیدم حاجی مسعود با ماشین رسید .دست تکان دادم.سوارم کرد. دیدم عمامه اش را صندلی عقب گذاشته.گفتم:این چه کاری است؟ گفت:رانندگی ام خوب نیست.چند بار ماشین های عقبم بوق زده اند و بد و بیراه گفته اند.عمامه را بر می دارم که اگر بد رانندگی کردم به خود من بد و بیراه بگویند نه به عمامه پیغمبر.
کلاه به کلاه
در مسجد زیارتگاه خواهر امام رشت نشسته بودیم.یک گدایی که واقعا وضع خوبی نداشت. می شناختمش. زن و بچه ای نداشت وتحت پوشش کمیته امداد هم بود آمد ما را دید و به خیال خودش که هر کس آخوند است حتما وضع خیلی خوبی دارد آمد سراغ ما و رو کرد به آقا مسعود و گفت:دو تا دختر دارم برای یکی شان خواستگار آمده اما پولی برای جهیزیه ندارم.استاد مسعود هم برداشت دو هزار تومان به او داد .گفتم:سرت کلاه گذاشت!این را من می شناسمش اصلا فرزندی ندارد.آقا مسعود هم فوری گفت:منم سرش را کلاه گذاشتم.با این پولی هم که من به او دادم یک تاس حمام هم نمی شود خرید.چه برسد به جهیزیه!
آقا مسعود معتقد بود کسی که دستش را از بیچارگی جلوی این و آن دراز می کند، ممکن است دروغ هم بگوید.برای مبالغ کمی که کمک می کنیم نباید زیاد مته به خشخاش بگذاریم و راست و دروغ ادعای این بیچاره را در بیاوریم.بعد مثال می زد مگر ما که با این همه گناهکاری ، در مشکلات دست گدایی به درگاه اهل بیت دراز می کنیم و می گوییم ما محب اهل بیتیم ، راست می گوییم؟پس این همه گناهمان چیست؟اگر اهل بیت بخواهند راست و دروغ ما را در بیاورند بعد حاجت ما را بدهند که هیچ وقت هیچ حاجتی از ما برآورده نمی شود.

آیت الله مسعود

استاد مسعود معتقد بودند عناوین و القاب برای شناسایی اصل مقصود است و نباید ما را از اصل منحرف کنند.ایشان در دوران طلبگی اگر در جلسه ای احکام شرعی می گفتند مطابق فتوای آیت الله خامنه ای جواب می دادند . آن زمان آیت الله خامنه ای رساله نداشتند و استاد مسعود یک کتابی که جواب استفتائات ایشان توی آن بود و اسمش یادم نیست چون من اصلا مقلد آیت الله سیستانی هستم( منظور وی کتاب اجوبه الاستفتائات است که تا قبل از این که رهبری رساله عملیه منتشر نمایند ، مقلدین ایشان به آن مراجعه می کردند.) را در جلسات احکام همراهش داشت.بعد بعضی ها به خاطر شیطنتی که داشتند می آمدند به استاد مسعود کنایه می زدند که این مرجع تقلید تو حجت الاسلام خامنه ای بود چطور فردای انتخاب به رهبری ناگهان آیت الله خامنه ای شد.یعنی می خواستند اعتبار جلسه احکام را زیر سوال ببرند.استاد مسعود هم ناراحت می شد و می گفت:درست است که مردم لقب آیت الله را برای مجتهدین به کار می برند اما همین الان هم خیلی ها هستند که مجتهدند اما مردم آنها را با لقب آیت الله نمی شناسند.نشناختن مردم دلیل عدم اجتهاد نیست.وقتی یک عده مجتهد در مجلس خبرگان شخصی را به عنوان مجتهد شناختند چطور او آیت الله نباشد؟گیرم که تا روز قبلش هم روزنامه ها از روی عادت اسم او را حجت الاسلام نوشته باشند.هر آیت اللهی یک روزی حجت الاسلام بوده.
از آن به بعد مسخره کن ها روششان عوض شد و به استاد مسعود می گفتند:آیت الله مسعود! یعنی ما خودمان متخصصیم و تو را آیت الله می دانیم! احمق ها نمی دانستند که ایشان به هر حال طلبه حوزه علمیه است و امروز نه فردا درسش را تمام می کند و بلاخره آیت الله می شود.با این حرف هایشان تف سربالا به خودشان می انداختند.

به نقل از ویژه نامه نکوداشت استاد مسعود نوروزی راهی