سخن عشق

از صدای سخن عشق نشنیدم خوشتر

سخن عشق

از صدای سخن عشق نشنیدم خوشتر

روایت آیت الله دکتر مسعود نوروزی راهی از ماجرای کلاهی که سر مسعود کیمیایی رفت


روایت مسعود کیمیایی از محرم شدنش با فروغ فرخزاد بعد از نیم قرن تازگی زوایای جدیدی پیدا کرده.در گفتگویی که گاهنامه عصرانه هنر با آیت الله دکتر مسعود نوروزی راهی(م.ن.راهی) انجام داده زاویه تازه ای از روایت مسعود کیمیایی گشوده شده که آن را در ادامه می خوانید:

م.ن.راهی:بین اهل هنر یک قرابتی است از جنس هم قبیله بودن
سوال:مثل خواهر و برادری که بین فروغ فرخزاد و مسعود کیمیایی وجود داشت؟
م.ن.راهی:مگه این دو نفر خواهر و برادر بودند؟مگر برادر فروغ، فریدون فرخزاد نبود؟
سوال:مسعود کیمیایی تعریف می کند روزی که داشتند جنازه فروغ فرخزاد را برای دفن آماده می کردند آنها بیرون غسالخانه ایستاده بودند.یک مردی از غسالخانه آمد و گفت غسال زن نداریم و مسعود کیمیایی و یک نفر دیگر را با خواندن خطبه عقد برادری با فروغ فرخزاد محرم می کنند و آن ها به غسال در شستشوی جنازه فروغ کمک می کنند.
م.ن.راهی:این حرف ها یعنی چی؟(می خندد)واقعا؟
سوال:بله خود مسعود کیمیایی این را تعریف کرده.
م.ن.راهی:مسعود کیمیایی آن زمان باید هفده هجده سالش بوده باشد.آدم بزرگتر نبود بفرستندش توی غسالخانه؟(میخندد)
بنده خدا مسعود کیمیایی هنوز نفهمیده چه کلاهی سرش رفته...اصلا ما در شرع عقد خواهر و برادری بین زن و مرد نامحرم نداریم.اینجور وقت ها که موقع ضرورت است، نیاز به عقد و این حرف ها نیست.اگر مرد محرم در دسترس نبود و غسال زن هم نبود، همان مردهای نامحرم با رعایت اصول شرعی می توانند جنازه زن نامحرم را غسل بدهند...ظاهرا غسال مرد اون روز تنها بوده و نیاز به کمک و وردست داشته و با ترفند این که غسال زن نیست و این حرف ها، دو نفر را انتخاب کرده که بیایند کمکش کنند و حالا با خواندن چند تا کلمه عربی الکی مثلا به فروغ محرمشان کرده که حالا چون محرم هستند دیگر بیفتد گردنشان که بیایند کمک کنند...دیده یه جوان شانزده هفده ساله ساده آنجاست همان را با یکی دیگر انتخاب کرده تا کمکش کنند.
سوال:یعنی در واقع همین بوده
م.ن.راهی:آره بابا...(می خندد)

لازم به یادآوری است که مسعود کیمیایی قبلا در گفتگویی گفته بود:

«فروغ فرخ زاد» در حادثه رانندگی سرش به جدول می خورد و کشته می شود. باید فردا برویم از پزشکی قانونی جنازه اش را تحویل بگیریم و تشییع کنیم. اتومبیل خواهرم را می گیرم. ۱۹ساله ام. تصدیق رانندگی ندارم. همه سوار می شوند. «محمدعلی سپانلو»، «مهرداد صمدی»، «اسماعیل نوری علا» و «احمدرضا احمدی». راه می افتیم به سمت پزشکی قانونی. جنازه را با آمبولانس حمل می کنند. تند می رود. همه جا می مانند. جا مانده ها می روند ظهیرالدوله. ما به دنبال آمبولانس می پیچیم زرگنده، آنجا یک غسالخانه هست. مردی از غسالخانه بیرون می آید. می گوید: غسال زن نداریم. باید به مرحوم محرم شوید. خطبه ای خوانده می شود. دونفر از ما به فروغ محرم می شویم. می شویم برادران او. روی او آب می ریزیم.

دو خاطره از آیت الله دکتر مسعود نوروزی راهی

ازدواج

از تلویزیون برنامه جواب به سوالات دینی پخش می شد.یه حاج آقا توی برنامه به سوالات تلفنی جواب می داد.یکی زنگ زد پرسید برای این که بخاطر شهوت به گناه نیفتیم چه توصیه ای دارید?حاج آقاهه گفت:از مسایل شهوتناک دوری کنید.ورزش کنید.روزه بگیرید.
آقا مسعود داشت روزنامه می خواند. سرش را از روی روزنامه بلند کرد و با خنده گفت: با این وضع اقتصادی دیگه ازدواج از بین گزینه های دفع شهوت حذف شده.دیگه حتی اسمشم نمیارن!


کتابخانه

آقای مسعود نوروزی را در کتابخانه ملی ایران دیدم که مشغول پژوهش و تحقیق بود.خیلی برای من جالب بود که به یک حالت سخت چند ساعت در حال نوشتن بود و خسته نمی شد.حتی کمرش را راست نمی کرد.به ایشان گفتم:یک وضعی دارید مینویسید انگار بیرون در کتابخانه عزراییل منتظرتان است.فردایی هم هست.
ایشان یک لحظه نوشتن را قطع کرد و خیره نگاهم کردو با مدادی که می نوشت به گردنش اشاره کرد و گفت:بیرون در کتابخانه نیست.اجل هر کس نزدیک رگ گردنشه.
همان روز از ایشان پرسیدم:شما با این شیوه که خودتان را شکنجه میدهید در زمان نوشتن چرا عینکی نیستید.
حالا نمیدانم جوابش شوخی بود یا جدی...گفت:چون چشمم ترسیده
گفتم از چه
گفت از هزینه و خرج دکتر و عینک!تو هم اگر چشمتو می ترسوندی پررو نمیشد از تو عینک بخواهد.قرار نیست بدنت روی تو سوار باشد.تو باید روی بدنت سوار باشی.بعد از یک عمر میبینی بدنت سالم و آکبند است و از آن کاری نکشیده ای اما اجلت رسیده و بدنت سالمت باید برود زیر خاک!
این آقا آن زمان که من دیدم خیلی سختکوش بود در راه نوشتن و خواندن.خسته هم نمی شد

آیت الله مسعود نوروزی راهی


استاد مسعود نوروزی راهی:دیگر نگوییم امام زمان بیا.امام آمده.فقط ظهور نکرده.باید برای ظهورش دعا کنیم.هم دعا کنیم هم کاری کنیم.آن کار این است که ما هم بیاییم و معضل همین است:ما نیامده ایم.


به نماز نگویید کار دارم اما به کار هم نگویید نماز دارم.به جای بحث کردن با کار ، زود نمازتان را شروع کنید!
  استاد مسعود نوروزی راهی


وقتی به جان خسته رسیدیم و پرگناه
مارا گرفته ای به محبت تو در پناه
دل در غبار غصه ایام مرده بود
با یک دم تو زنده شدم پاک و بی گناه
من خود غبار درگهم ای شاه رخصتی
آید غبار روبی تو این غبار راه
 استاد مسعود نوروزی راهی

شفا همان قطره اشکی است که با معرفت برای حسین علیه السلام می ریزی.حسین را برای درد دنیایت می خواهی؟تا دنیا دنیاست درد همیشه هست.حسین درد امروز را شفا بدهد درد فردا راچه می کنی؟معرفت داشته باش درد هم برایت شیرین می شود.

استاد مسعود نوروزی راهی:امام 313 یار می خواهد.بعضی ها313 سکه مهریه برای دخترشان می خواهند به نیت تعداد یاران امام زمان!خب معلوم است به جای صف یاران امام سر از صف نوبت دادگاه خانواده در می آورند.خدا قبول کند!


خاطراتی از آیت الله مسعود نوروزی راهی


عمامه
در خیابان تختی منتظر ماشین بودم دیدم حاجی مسعود با ماشین رسید .دست تکان دادم.سوارم کرد. دیدم عمامه اش را صندلی عقب گذاشته.گفتم:این چه کاری است؟ گفت:رانندگی ام خوب نیست.چند بار ماشین های عقبم بوق زده اند و بد و بیراه گفته اند.عمامه را بر می دارم که اگر بد رانندگی کردم به خود من بد و بیراه بگویند نه به عمامه پیغمبر.
کلاه به کلاه
در مسجد زیارتگاه خواهر امام رشت نشسته بودیم.یک گدایی که واقعا وضع خوبی نداشت. می شناختمش. زن و بچه ای نداشت وتحت پوشش کمیته امداد هم بود آمد ما را دید و به خیال خودش که هر کس آخوند است حتما وضع خیلی خوبی دارد آمد سراغ ما و رو کرد به آقا مسعود و گفت:دو تا دختر دارم برای یکی شان خواستگار آمده اما پولی برای جهیزیه ندارم.استاد مسعود هم برداشت دو هزار تومان به او داد .گفتم:سرت کلاه گذاشت!این را من می شناسمش اصلا فرزندی ندارد.آقا مسعود هم فوری گفت:منم سرش را کلاه گذاشتم.با این پولی هم که من به او دادم یک تاس حمام هم نمی شود خرید.چه برسد به جهیزیه!
آقا مسعود معتقد بود کسی که دستش را از بیچارگی جلوی این و آن دراز می کند، ممکن است دروغ هم بگوید.برای مبالغ کمی که کمک می کنیم نباید زیاد مته به خشخاش بگذاریم و راست و دروغ ادعای این بیچاره را در بیاوریم.بعد مثال می زد مگر ما که با این همه گناهکاری ، در مشکلات دست گدایی به درگاه اهل بیت دراز می کنیم و می گوییم ما محب اهل بیتیم ، راست می گوییم؟پس این همه گناهمان چیست؟اگر اهل بیت بخواهند راست و دروغ ما را در بیاورند بعد حاجت ما را بدهند که هیچ وقت هیچ حاجتی از ما برآورده نمی شود.

آیت الله مسعود

استاد مسعود معتقد بودند عناوین و القاب برای شناسایی اصل مقصود است و نباید ما را از اصل منحرف کنند.ایشان در دوران طلبگی اگر در جلسه ای احکام شرعی می گفتند مطابق فتوای آیت الله خامنه ای جواب می دادند . آن زمان آیت الله خامنه ای رساله نداشتند و استاد مسعود یک کتابی که جواب استفتائات ایشان توی آن بود و اسمش یادم نیست چون من اصلا مقلد آیت الله سیستانی هستم( منظور وی کتاب اجوبه الاستفتائات است که تا قبل از این که رهبری رساله عملیه منتشر نمایند ، مقلدین ایشان به آن مراجعه می کردند.) را در جلسات احکام همراهش داشت.بعد بعضی ها به خاطر شیطنتی که داشتند می آمدند به استاد مسعود کنایه می زدند که این مرجع تقلید تو حجت الاسلام خامنه ای بود چطور فردای انتخاب به رهبری ناگهان آیت الله خامنه ای شد.یعنی می خواستند اعتبار جلسه احکام را زیر سوال ببرند.استاد مسعود هم ناراحت می شد و می گفت:درست است که مردم لقب آیت الله را برای مجتهدین به کار می برند اما همین الان هم خیلی ها هستند که مجتهدند اما مردم آنها را با لقب آیت الله نمی شناسند.نشناختن مردم دلیل عدم اجتهاد نیست.وقتی یک عده مجتهد در مجلس خبرگان شخصی را به عنوان مجتهد شناختند چطور او آیت الله نباشد؟گیرم که تا روز قبلش هم روزنامه ها از روی عادت اسم او را حجت الاسلام نوشته باشند.هر آیت اللهی یک روزی حجت الاسلام بوده.
از آن به بعد مسخره کن ها روششان عوض شد و به استاد مسعود می گفتند:آیت الله مسعود! یعنی ما خودمان متخصصیم و تو را آیت الله می دانیم! احمق ها نمی دانستند که ایشان به هر حال طلبه حوزه علمیه است و امروز نه فردا درسش را تمام می کند و بلاخره آیت الله می شود.با این حرف هایشان تف سربالا به خودشان می انداختند.

به نقل از ویژه نامه نکوداشت استاد مسعود نوروزی راهی

شعری از شیخ بهایی

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زدم، صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم، پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن، زان گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم، من که روم خانه به خانه
عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید
دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهایی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است، زخیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

نظر آیت الله بهجت در مورد زمان ظهور امام زمان(عج)

به گزارش باشگاه خبرنگاران حجت الاسلام و المسلمین شیخ علی بهجت در گفت و گو با جهان گفت: در زمان آیت الله بهجت شایعاتی نسبت به ایشان روا شده است که ناحق بوده و ایشان همیشه توصیه می کردند که به این شایعات جواب ندهم.

وی تصریح کرد: کسانی هستند که در ظاهر به ایشان تواضع می کنند ولی در باطن بزرگترین خنجرها را به ایشان می زنند که من می دانم این هاچه کسانی هستند.

وی در تکذیب اولین شایعه ابراز داشت: عده ای با ظرافت خاصی، روز جمعه ای را در تقویم مشخص کرده اند و آن روز در سال 1414 را روز ظهور امام زمان مشخص کرده اند. این افراد اول این مطلب را از قول آقای بهجت نقل و به ایشان منسوب کردند و بعد با تقویم ثابت کردند این تاریخ در روز جمعه قرار داشته و مخاطب هم این مطلب را به راحتی باور می کرد.

وی ادامه داد: شایعه دیگری که منتسب به ایشان کرده بودند، این بود که ایشان گفته است در کرمان بناست زلزله ای رخ دهد که در پی انتشار این شایعه تماس های مکرری گرفته می شد برای اطلاع یابی از صحت این خبر.

وی افزود: این افراد در ساختن شایعات به اینجا هم بسنده نکردند و در ادامه گفتند که آقای بهجت رفتن به خیابان صفاییه را حرام اعلام کرده است. یک وقتی ایشان بعد از نماز با جوانی مواجه شدند و آن جوان گفت که آقا شما چرا رفتن به این خیابان را حرام اعلام کرده اید؟ آیت الله بهجت گفتند که من این را گفته ام؟ آن جوان گفت از قول شما گفته اند که در آن خیابان مغازه هایی وجود دارد که ویترین ها جالبی ندارد.

وی ادامه داد: آیت الله بهجت در جواب این شخص گفت که حالا اگر همین مغازه ها در خیابان های دیگری وجود داشته باشد چه؟ باز هم رفتن به آن خیابان ها حرام است؟ این در صورتی است که منزل آیت الله بهجت در همین خیابان صفائیه قرار دارد.

شیخ علی بهجت شایعه دیدن قاتل امام زمان(عج) و بیهوش شدن موقع گرفتن وضو را نیز تکذیب کرد.
وی افزود: بازهم شایعات را بردند بالا و به بحث های مالی رساندند و گفتند که آقای بهجت این قدر از وجوهات مردمی دریافت کرده است وقتی ما حساب کردیم در 15سال مرجعیت ایشان حتی نصف این مال را هم به ایشان به عنوان وجوهات از سوی مردم نداده اند.

وی شایعه ای که ایشان در نظرات فقهی شان است که باید در عصر غیبت خمس را در زیر خاک پنهان کرد تا خود امام زمان تشریف بیاورد را رد کرد و اظهارداشت: ایشان معتقد بودند که در زمان غیبت کار مسلمانان نباید لنگ بماند و اصل ولایت فقیه را قبول داشتند.

وی شایعه تعطیلی دفتر آیت الله بهجت را نیز از سوی دفتر مقام معظم رهبری تکذیب کرد و افزود عده ای با پخش این شایعه قصد ضربه زدن به ایشان را داشتند و مقام معظم رهبری نیز در این حادثه مظلوم واقع شد.

وی در پاسخ به این سووال که می گویند ایشان دیانت را از سیاست جدا می دانست صحیح است یا خیر اظهار داشت: ایشان در سیاست کاملا صاحب نظر بود و نظرات را خود را هم اعلام می کرد، ولی به اهلش نه به رسانه ها و تلوزیون که به هیچ کاری نیاید.

وی ادامه داد: این که می گویند ایشان در انتخابات شرکت نمی کرد نادرست است.آیت الله بهجت شرکت نکردن در انتخابات را حرام می دانست. ولی ازآنجایی که از دوربین ها فراری بود لذا در انظار عمومی رای نمی داد.

وی بحث موت اختیاری را از آنجایی مورد تایید قرار داد که امام خمینی نقل کرده اند و افزود عارفی بود که می گفت که من 25 مقام از ایشان می شناسم که عهد کردم که به کسی نگویم.

وی کراماتی نظیر طی الارض و چشم بصیرت ایشان را نیز تایید کرد و افزود علاوه بر اینها دیدارهایی هم ایشان با امام زمان داشته اند که متاسفانه عده ای از صحت این رویداد ها سوء استفاده کردند.

وی شایعه نماز خواندن پشت سر امام زمان را بی اطلاع دانست و ابراز کرد در تاریخ بودند کسانی که پشت سر امام زمان نماز خواندن ولی حداقل بنده اطلاع ندارم که ایشان نماز خوانده اند یانه؟

وی در پاسخ به این سووال که آیا آیت الله بهجت در مورد رییس جمهور و یا شخصیت های دیگر کشور اظهار نظری کرده بودند گفت: ایشان به هیچ عنوان در مورد اشخاص اظهار نظر نمی کرد.

وی شایعات دیگری نظیر معتقد بودن ایشان به قمه زنی و رد نظریه ولایت فقیه و دیدن قاتل امام زمان هنگام وضو و بیهوش شدندش را نیز تکذیب کرد.

وی ابراز داشت: در نقل و قول این شایعه ای که گفته شده است آیت الله بهجت از یکی از دوستانش در مورد ظهور می پرسد و او می گوید که امام زمان فرموده پیرمردها هم امید داشته باشند مقداری اشتباه صورت گرفته شده است و ایشان از کسی این سووال را نپرسیده بلکه درستش این است که آیت الله ناصری از آیت الله بهجت پرسیده آیا بشارتی از ظهور دارید که ایشان می گوید کسی بعد از نماز آمد کنار محراب و گفت امام زمان گفته است پیرمردتر از تو و آیت الله بهجت هم امید داشته باشند که ظهور را درک خواهند کرد.

دفتر آیت الله بهجت تاکید می کند که این شایعه متاسفانه این طور نبوده که آیت الله بهجت قصد انتشارش را داشته باشد و بعد از شنیدن این خبر هم ایشان بسیار ناراحت می شوند و می گویند که اگر می خواستم که کسی بداند می گفتم.